-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه مینهم از دست عشق جام نشاط نه میزنم به ره از بار هجر گام نشاط
2 غم تو یافته چندان رواج در عالم که از زمانه برافتاده است نام نشاط
3 چرا به بزم وصال تو بیشتر ز همه کشید شحنهٔ هجر از من انتقام نشاط
4 دلا به سایهٔ غم رو که افتاب طرب رسیده است دگر بر کنار بام نشاط
5 کمال حوصله بنگر که مرغ دل هرگز ز دام غم نرمید و نگشت رام نشاط
6 زنند دست به دست از حسد تمام جهان اگر زمانه به دستم دهد زمام نشاط
7 به بزم عیش بده جای محتشم که بود جفا کشان تو را بزم غم مقام نشاط