نه قلزمم که به از حکیم نزاری قهستانی غزل 1152

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

نه قلزمم که به هم در شوم به هر بادی

1 نه قلزمم که به هم در شوم به هر بادی که در میانه دلم هست کوه فولادی

2 غلط شدم که دلِ نا شکیب فرتوتم چو آبِ تیره شود گر برون زند بادی

3 مثالِ صبر ِ من از روی ِ دوست دانی چیست نهاده اند بر امواجِ بحر بنیادی

4 اگر نه شیفتگی در نهادِ من بودی به من خدای ز فطرت خرد فرستادی

5 به عقل اگر چه که مبدای ِ آفرینشِ اوست زمامِ عشق چه بودی که در ازل دادی

6 و گرنه از پیِ جسمی شریف بودی عشق قدم ز عالم ِ ارواح پیش ننهادی

7 چرا به درد ننالم که آه دارم دوست ز دردمند نباشد غریب فریادی

8 هنوز تا متعلق به جان ِ شیرینی ز خویش برنتوان ساخت هم چو فرهادی

9 عجب مدار ز اقبالِ شاه ِ بنده نواز که بندگیِ نزاری کند هر آزادی

عکس نوشته
کامنت
comment