- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه در کوی تو مییابم مجالی نه میبینم وصالت هر به سالی
2 مجالی کی بود بر خاک آن کوی؟ که باد صبح را نبود مجالی
3 ز مهر روی چون ماه تمامت تنم گشت از ضعیفی، چون هلالی
4 خیال خواب دارد، دیده من مگر کز وصل او، بیند خیالی
5 تو گر برگشتی از پیمان دل من نگردد هرگز از حالی به حالی
6 نگویم بیش ازین، با تو غم دل مبادا کز منت گیرد ملالی!
7 بیا کز دوری روی تو سلمان تنش از ناله شد مانند نالی