پایی به پای دشت‌نوردم از مشتاق اصفهانی غزل 102

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

پایی به پای دشت‌نوردم نمی‌رسد

1 پایی به پای دشت‌نوردم نمی‌رسد گردی به گرد بادیه‌گردم نمی‌رسد

2 حال مرا شنید و نپردازدم به حال دردم به او رسید و به دردم نمی‌رسد

3 داند مریض خویشم و آسوده خوانَدَم من در گمان اینکه به دردم نمی‌رسد

4 باد خزان گلشن خویشم جدا ز تو آفت به باغی از دم سردم نمی‌رسد

5 خون گریم از غم تو و داغم که هیچ رنگ از اشک سرخ بر رخ زردم نمی‌رسد

6 مشتاق درد نامه عشاق خوانده‌ام افسانه‌ای به قصه دردم نمی‌رسد

عکس نوشته
کامنت
comment