سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

بی‌گل رویت ندارد، رونقی از سلمان ساوجی غزل 20

غزل 20 ام از 897 غزلیات

بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما

1 بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما

2 گر بسامان سر کویش رسی ای باد صبح عرضه داری شرح حال بی سرو سامان ما

3 در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند چیست یاران، چاره غمهای بی‌پایان ما؟

4 دوستان، گویند دل را صبر فرمایید صبر چون کنیم ای دوستان، دل نیست در فرمان ما؟

5 در فراقش نیست یا رب زندگانی را سبب سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما

6 در فراق دوست، دل، خون گشت و خواهد شد بباد دوستان بهر خدا جان شما و جان ما

7 در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود می‌شنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما

8 بار هجر ما، که کوه، از بردن او عاجز است چون تحمل می‌کند گویی دل سلمان ما؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما

شاعر شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما چه کسی است ؟

شاعر شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما سلمان ساوجی می باشد.

شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما چیست ؟

قالب شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما غزل است

مضمون اصلی شعر بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر