گلی به رنگ رخش گلستان ندارد از سلیم تهرانی غزل 346

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ

1 گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ بهار گلشن حسنش خزان ندارد هیچ

2 چه دست بر کمرش بردن و چه خمیازه که چون میان دو مصرع، میان ندارد هیچ

3 کسی که رفته چو نور نظر مرا از چشم نشانش از که بجویم، نشان ندارد هیچ

4 نتیجه ای که دهد راستی، تهیدستی ست الف همیشه برای همان ندارد هیچ

5 بریز خون سلیم و برو فراغت کن کسی به همچو تویی این گمان ندارد هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر