-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام بی لذت است میوه چو افتد ز شاخ، خام
2 افتاده سایه از چه به دنبال آن کرام عمری است می رود پی آن سرو خوشخرام
3 دانی که لاله از چه قدح کرده پر ز خون یعنی که باده بی رخ ساقی بود حرام
4 افتادگی است پایهٔ بالا برآمدن تا کم نمی شود نشود ماه نو تمام
5 تفریق حق [و] باطل عالم به نقطه ای است صورت یکی است گر بنویسند خام و جام
6 خواهی به حق رسی ز دو عالم گذر نما در قید آن مباش حلال است این حرام
7 مستانه سوی جنت و دوزخ گذر کنیم جامی اگر می ام دهد از جام پیر جام
8 از سرمه مشت خاک در آن دیده بهتر است چشمی که وابود به طمع همچو چشم دام
9 روی توجه همه جز با ودود نیست خواهی تو خاص باش سعیدا و خواه عام