نبود خطری در ره بی پا و سران از حزین لاهیجی غزل 332

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

نبود خطری در ره بی پا و سران هیچ

1 نبود خطری در ره بی پا و سران هیچ رهزن نزند قافلهٔ ریگ روان هیچ

2 حشمان تو مست می نازند، مبادا قسمت نرسانند به خونین جگران هیچ

3 بر هم زن دلها نشود موی میانت پا گر نگذارد سر زلفت به میان هیچ

4 درماندهٔ سامان تهی دستی خویشم دردا که نگیرند ز عاشق دل و جان هیچ

5 گر جوهر خوی تو فتادهست ستمگر با ما ز چه رو جور و جفا با دگران هیچ؟

6 نه رسم سلامی نه کلامی، نه پیامی دل را خبری نیست از آن غنچه دهان هیچ

7 ناکامی وکام تو حزین ، نقش بر آب است امید نبندی به جهان گذران هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment