مجد همگر

مجد همگر

مجد همگر
مجد همگر

نه چو رخت ماه سخنگو بود از مجد همگر غزل 18

غزل 18 ام از 852 غزلیات

نه چو رخت ماه سخنگو بود

1 نه چو رخت ماه سخنگو بود نه چو قدت سرو سمن بو بود

2 سرو بنا از بر چشمم مرو سرو همان به که بر جو بود

3 دیده زبالای تو جوید بلا چو نشنیدم که بلا جو بود

4 بهر تو داریم سرشکی چو می اشک ندیدیم که بر غو بود

5 لابه نماید دل خود رای من تا رخ تو لاله خودرو بود

6 بر دل من ضربت مژگان تو چون به مثل سوزن و ترغو بود

7 شمع نحیف توام و هر شبم زاشک چو خون جامه ده تو بود

8 کهنه کهن تر شود و عشق تو در دل من هر نفسی نو بود

9 پیش تو گر سوزم و پروانه وار پیش توام بیش تکاپو بود

10 آهوی سیمینی و زآهو بری خوی پلنگی ز تو آهو بود

11 از تو که سر تا قدمت نیکوئیست زشتی کردار نه نیکو بود

12 خوی بد از یار نداند برید یار به آنست که خوشخو بود

13 رنگ نو آموخته ای تا کرا در خور نیرنگ تو نیرو بود

14 بسکه تظلم کنم از جور تو پیش شه آنروز که یرغو بود

15 بی سخنی داد ده و داد دم شاه سخندان و سخنگو بود

16 سعد ملک ذات که گر بر زمین نفس فرشته طلبند او بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود

شاعر شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود چه کسی است ؟

شاعر شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود مجد همگر می باشد.

شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود چیست ؟

قالب شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود غزل است

مضمون اصلی شعر نه چو رخت ماه سخنگو بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر