-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چمن بی بلبل و بی گل حرامست صبوح آن به چشم ما چو شامست
2 تو از من گر نیاری یاد هرگز چرا شوق رخت جانا مدامست
3 اگرچه خون ما بر تو حلالست ز عشقت خواب و خور بر ما حرامست
4 ز بس خونی که خوردم در فراقت مرا خون دل از دیده به جامست
5 دل مسکین سرگردان ز عشقت به زلف سرکشت دایم به دامست
6 ببستم دل به زلف و خالت ای جان یقین دانم که از سودای خامست
7 شدم خاک رهت ای آفتابم ز لطفت یک نظر بر ما تمامست
8 ندارم در جهان باری پناهی دل من را سر زلفت مقامست
9 به بستان شاد بگذر ای گل اندام که بر سرو چمن پیشت قیامست