بلبل ز شاخِ سرو از حکیم نزاری قهستانی غزل 782

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

بلبل ز شاخِ سرو چو بر زد نوایِ گل

1 بلبل ز شاخِ سرو چو بر زد نوایِ گل بر دست گیر باده و بنشین به پایِ گل

2 نوروز کنجِ خانه گرفتن دریغِ می پهلوی خار حیفِ عظیم است جایِ گل

3 فرهاد خوانده ای که چه کرد از هوایِ دل خسرو شنیده ای که چه دید از برایِ گل

4 گل را عزیز دار و به بیگانه دل مده حیف است کرده در سرِ خاری وفایِ گل

5 ضایع مکن چو بلبلِ شوریده روزگار مسکین شده به جان و به دل مبتلایِ گل

6 چون ز اعتدالِ نشو و نمایِ ربیع شد روشن فضایِ باغ ز فّرِ لقایِ گل

7 بارِ دگر شکایت و تشنیع کرده پیش با باغ بان گرفته ز سر ماجرایِ گل

8 دریاب گو دو هفته وصال و مکن فضول با گل قرار گیر به خلوت سرایِ گل

9 خوش موسمی ست خاصه دو آهنگ کرده اند بلبل نوایِ سرو و نزاری نوایِ گل

عکس نوشته
کامنت
comment