1 شب ابر است و باران گهر بار سگان خاموش و در خوابند اغیار
2 همین امشب برد گرگ از گله میش تو هم فایز رسان خود را به دلدار
1 ز من ببرید جانان باز پیوست شکست عهد کن آیین نو بست
2 بحمدالله غمین بر خاست دشمن به بزم دوست فایز شاد بنشست
1 خداوندا جوانیم بسر رفت درخت شادکامی بی ثمر رفت
2 درخت شادکامی عمر فایز سرشام آمد و بانگ سحر رفت
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند