1 شب ابر است و باران گهر بار سگان خاموش و در خوابند اغیار
2 همین امشب برد گرگ از گله میش تو هم فایز رسان خود را به دلدار
1 سوار خنگ خوش رفتارم امشب روانه جانب دلدارم امشب
2 چو سلطان حبش فایز ز شوقش جهان زیر نگین پندارم امشب
1 سحر پرسیدم از گیسوی دلبر که تو خوشبوتری یا مشک عنبر؟
2 بگفتا:«فایزا می رنجم از تو مرا با مشک می سازی برابر؟»
1 بتا آهسته تر بردار پا را از این دام بلا بردار ما را
2 سراغ نیمه جان داری ز فایز بیا بستان سر منت خدا را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به