نگسلم از دوست از حکیم نزاری قهستانی غزل 785

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

نگسلم از دوست امیدِ وصول

1 نگسلم از دوست امیدِ وصول باک ندارم ز رقیبِ فضول

2 عاقل اگر عیب کند گو بکن شیفته کی کرد نصیحت قبول

3 از اثرِ پرتوِ خورشیدِ عشق خیره بماندند نفوس و عقول

4 فارغم از فرطِ غلویِ عموم ایمنم از خوفِ غرورِ جهول

5 طبع به جز کژ نکند بی نمک رقص به جز بد نکند بی اصول

6 خانه راو باش تهی کن که شاه می رسد و می کند آن جا نزول

7 دوست درآید همه بیرون شوند زیرِ اُحُد چند توان بُد حمول

8 تو ز من آزادی و من بنده ام من به تو مشتاق و تو از من ملول

9 حکمِ تو بر جانِ نزاری رواست بندۀ مطواع نجوید عدول

10 از سرِ جیحون نتوان بازجَست عبره توان کرد و لیکن به پول

عکس نوشته
کامنت
comment