- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگسلم از دوست امیدِ وصول باک ندارم ز رقیبِ فضول
2 عاقل اگر عیب کند گو بکن شیفته کی کرد نصیحت قبول
3 از اثرِ پرتوِ خورشیدِ عشق خیره بماندند نفوس و عقول
4 فارغم از فرطِ غلویِ عموم ایمنم از خوفِ غرورِ جهول
5 طبع به جز کژ نکند بی نمک رقص به جز بد نکند بی اصول
6 خانه راو باش تهی کن که شاه می رسد و می کند آن جا نزول
7 دوست درآید همه بیرون شوند زیرِ اُحُد چند توان بُد حمول
8 تو ز من آزادی و من بنده ام من به تو مشتاق و تو از من ملول
9 حکمِ تو بر جانِ نزاری رواست بندۀ مطواع نجوید عدول
10 از سرِ جیحون نتوان بازجَست عبره توان کرد و لیکن به پول