-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است که از دو دیده سرشکم روان چو سیماب است
2 وداع کردم و پوشیده نیست بر عشّاق که رستخیز قیامت وداع احباب است
3 انیس شیفته هم صحبت است در غم دوست مرا بتر که عذاب از وجود اصحاب است
4 مگر مصاحب هم رنگ خویشتن باشم چراغ خلوت من شمع دان مهتاب است
5 نمی خورم می و وقتی علی الضروره اگر خورم کدام می آخر چه می که خوناب است
6 شب دراز و دماغ از خیال در تشویش به خواب نیز نمیبینمش که را خواب است
7 رقیب معتکف حضرت است گو می باش که مار بر در فردوس نیز بواب است
8 مجال نیست توقف مرا به فرصت و او ز تاب مهر من از من همیشه در تاب است
9 نماز من نبود جز به روی دوست روا نه قبله راست از آن سو بود که محراب است
10 مقلدان همه در اعتراض و غافل از آن که من کجا ام و در حلق من چه قلاب است
11 نزاریا طمع از یار معتقد بگسل شنیده ای که وفا در زمانه نایاب است
12 بساز با خود و گر مدعی زند دم صدق غلط مشو که چو صبح نخست کذاب است