هنگام نو بهار و لب از ابن یمین فریومدی غزل 83

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

هنگام نو بهار و لب جویبار و کشت

1 هنگام نو بهار و لب جویبار و کشت دریاب ساقیا که تو حوری و این بهشت

2 بر بند همچو نی کمر اندر هوای عشق از خاک جم بزن بسر خم کلاه خشت

3 گر جام زر کشم ز کف یار سیمتن عیبم مکن که از ازل اینست سرنوشت

4 جام ار ز دست دوست بود زهر و می یکیست آنجا که وصل اوست چه محراب و چه کنشت

5 جانها فدای دوست که رضوان بباغ خلد طوبی براستی چو سهی سرو او نکشت

6 در کین مشو زمهر من ایمه که کردگار از مهر مه رخان گل ابن یمین سرشت

عکس نوشته
کامنت
comment