- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هنگام نو بهار و لب جویبار و کشت دریاب ساقیا که تو حوری و این بهشت
2 بر بند همچو نی کمر اندر هوای عشق از خاک جم بزن بسر خم کلاه خشت
3 گر جام زر کشم ز کف یار سیمتن عیبم مکن که از ازل اینست سرنوشت
4 جام ار ز دست دوست بود زهر و می یکیست آنجا که وصل اوست چه محراب و چه کنشت
5 جانها فدای دوست که رضوان بباغ خلد طوبی براستی چو سهی سرو او نکشت
6 در کین مشو زمهر من ایمه که کردگار از مهر مه رخان گل ابن یمین سرشت