1 بر عارض نو مشک همی افزاید وآن روی چو ماه تو همی آراید
2 گر مشک ز عارض تو زاید شاید تو آهویی و مشک ز آهو زاید
1 هر چه اقبال بیندیشید آمد همه راست جان بدخواهان از هیبت و از هول بکاست
2 موکب طاهری آواز برآورد بلند هر سویی از ظفر و نصرت لبیک بخاست
1 شد مشک شب چو عنبر اشهب شد در شبه عقیق مرکب
2 زان بیم کافتاب زند تیغ لرزان شده ز گردون کوکب
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت