-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماه نو بنمود رخسار از نقاب ساقیا در ده سبک جام شراب
2 آتش سی روزه را بنشان به آب خاصه خوب آبی معطر چون گلاب
3 آتشین آبی که در جام بلور می نماید راست چون لعل مذاب
4 جوهری پاکیزه اما بی عَرَض آفتابی روشن اما بی حجاب
5 آفتابش گفتم و می دان که هست آفتاب از عکس او در اضطراب
6 عکس می در چشم ما بودی چنانک تشنه ای اندر بیابان در سراب
7 لاجرم امروز در خم می جهم گرچه میکردم از او دی اجتناب
8 در خرابی می روم زیرا که هست عالم معموری من در خراب
9 روز و شب مست و خرابم چون کنم با فقیهان بحث در بعث و ثواب
10 عالمی می گفت در ماه صیام تا نزاری چون رهد یوم الحساب
11 گفتم او گو خلق را از ره مبر من خود آنجا در نمانم از جواب