هرگز ای گل از تو بلبل از مشتاق اصفهانی غزل 161

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

هرگز ای گل از تو بلبل شیوه یاری ندید

1 هرگز ای گل از تو بلبل شیوه یاری ندید مدعی جز عزت و عاشق بجز خواری ندید

2 عندلیب ما که عمری همقفس با زاغ بود از رهائی دید ذوقی کز گرفتاری ندید

3 غیر من کز کف دلم افکند و کم کردش که داد دل به دست او کز او آئین دلداری ندید

4 میکند در قتل من اکنون نه امداد رقیب غیر غیر از یار من هرگز کسی یاری ندید

5 ناله زار من از من یار را بیزار کرد در محبت کس مگو تأثیر را زاری ندید

6 هست چشم خونفشان شاهد که هرگز از بتان عاشق آزرده‌دل غیر از دل‌آزاری ندید

7 در رهش افتاده بودم آمد و دید و گذشت سرگران از من بآئینی که پنداری ندید

8 بهر کامی از تو هر دم میرسد صد خفتم هیچ گلبن اینقدر از باغبان‌خواری ندید

9 چون دل غمگین من یکدل مبادا کز بتان غم فراوان دید اما هیچ غمخواری ندید

10 غیر اشک آتشین شبهای هجران همچو شمع چشم ما هرگز گل خیری ز بیداری ندید

11 خسته درد محبت بود تا بسپرد جان صحتی مشتاق از دنبال بیماری ندید

عکس نوشته
کامنت
comment