- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود که مرا خون دل از دیده به دامان نرود
2 آنکه از سینهٔ پرداغ من از مرهم رفت هرگز از پنجهٔ گلچین به گلستان نرود
3 آنچه بر چاک دل امروز ز مژگان تو رفت هرگز از پنجهٔ عاشق به گریان نرود
4 رفتن از خویش بود راهبر از مسلک عشق نروی تا ز خود این راه به پایان نرود
5 قد رعناش چو در جلوه شود نام خدا کو دلی کز پی آن سرو خرامان نرود
6 عشق و اندیشهٔ جمعیت خاطر هیهات سر سودازدگان در پس سامان نرود
7 آنچه جویا به تن زار من از عشق رود هرگز از آتش سوزان به نیستان نرود