-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی گوشی به حدیث من بیدل ننهادی
2 ای در گرانمایه که مثل تو کم افتد یک روز به دست من مفلسه نفتادی
3 در دیده من جمله خیالند و تو نقشی به خاطر من جمله فراموش و تو یادی
4 با آنکه بجز محنت و رنج از تو ندیدم شادم که به رنج من محنت زده شادی
5 از کام دل من نرود گر برود جان شیرینی آن بوسه که گفتی و ندادی
6 رفتی به سر اسب چو باد از نظر ما تو عمر خوشی از پی آن رفته به بادی
7 دی راندی و می گفت کمال از پی خیلت شاهی که ز خوبان به رخ و اسب زیادی