نه می به جام و نه معشوق در از سلیم تهرانی غزل 723

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

نه می به جام و نه معشوق در کنار، چه حظ

1 نه می به جام و نه معشوق در کنار، چه حظ اگر چنین گذرد دور روزگار چه حظ

2 نه سیر دشت و نه گلگشت باغ، حیرانم که همچو مرغ قفس داری از بهار چه حظ

3 ترا که نیست نصیبی ز بی قراری شوق چو نقش پا به سر راه انتظار چه حظ

4 بنوش باده و امیدوار رحمت باش به حشر بی گنه از لطف کردگار چه حظ

5 به حیرتم که چه گویم اگر کسی پرسد سلیم کرده ای از دور روزگار چه حظ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر