نگارا شبی همنشین باش با من از جامی غزل 248

نگارا شبی همنشین باش با من

1 نگارا شبی همنشین باش با من چو بخت مساعد قرین باش با من

2 ز رفعت مه آسمانی زمانی زمانی نشسته به روی زمین باش با من

3 ز اندوه هجران حزین است جانم فرحبخش جان حزین باش با من

4 تویی هر چه هستی کیم من چیم من که گویم چنان یا چنین باش با من

5 رسوم مسلمانی از تو نخواهم زکافر نژادان چنین باش با من

6 نهاده به فرق همه دست راحت گرفته به کف تیغ کین باش با من

7 به بیگانگان چین گشاده ز ابرو فکنده گره بر جبین باش با من

8 خوش آن شب که کردی خطابم که جامی نه در بند دنیا و دین باش با من

9 به هرکار سازم به هر حکم رانم یکی بنده کمترین باش با من

عکس نوشته
کامنت
comment