- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارا عزم آن دارم که گر بر رغم اغیاران ز راه لطف و دلجوئی در آئی از در یاران
2 کنم دنیا و دین هر دو فدای خاک پای تو چه وزن آرد کله جائی که سر بخشند عیاران
3 گر از خاک سر کویت برد باد صبا گردی زند در مشک چین آتش بریزد آب عطاران
4 پریشانی زلف خود مپرس الا ز چشمانت که احوال شب تیره نداند کس چو بیماران
5 ببازار غم عشقت دلم تا گشت سودائی ز من نقد روان بردی بطیره همچو طراران
6 ز تاب آتش عشقت شدم با خاک ره یکسان هوادار توام آخر مریز آب هواداران
7 مرا ایدوست در عشقت چه باک از طعنه دشمن چو شد ابن یمین غرقه کجا اندیشه باران