-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟ سر کفر و غم ایمان که دارد؟
2 اگر عشق تو خون من نریزد غمت را هر شبی مهمان که دارد؟
3 دل من با خیالت دوش میگفت: که این درد مرا درمان که دارد؟
4 لب شیرین تو گفتا: ز من پرس که من با تو بگویم: کان که دارد؟
5 مرا گفتی که: فردا روز وصل است امید زیستن چندان که دارد؟
6 دلم در بند زلف توست ور نه سر سودای بیپایان که دارد؟
7 اگر لطف خیال تو نباشد عراقی را چنین حیران که دارد؟