-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نزدیک لب رسانده شکستیم جام صلح دشمن غیور بود نبردیم نام صلح
2 ناکرده صلح چشم نمودی و این سزاست آن را که اعتماد کند بر دوام صلح
3 دیری است که از زیارت ما بهره مند نیست بت خانه ی عداوت و بیت الحرام صلح
4 آنان که حسن و عشق موافق شناختند بر جنگ لایزال نهادند نام صلح
5 از شوق می تپید و ز بیم تو عمرها مرغ دل رمیده نمی گشت رام صلح
6 ای دور باش غمزه رهم ده که بهر شوق گیرم ز التفات نهانش پیام صلح
7 عرفی تمام عمر ستم دید و صبر کرد هرگز نیافت مرغ تلافی به دام صلح