جامی

جامی

جامی
جامی

نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز از جامی غزل 196

غزل 196 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش

1 نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش تاج رعنایی به سر سلطان تخت ناز باش

2 شمع مجلس شو به آن رخساره گو عشاق را مرغ جان گرد تو چون پروانه در پرواز باش

3 زابروان زه کن کمان وز بهر قتل عاشقان از مژه ناوک فکن وز غمزه تیرانداز باش

4 با لب لعل و خط نوخیز و زلف مشکبیز هر بلا را اول و هر فتنه را آغاز باش

5 پای تا سر رحمتی هر دم مبند از ناز چشم این در رحمت به روی بیدلان گو باز باش

6 تا به کی باشی دلا محروم ازان موی میان چون کمر گردش درآ وز محرمان راز باش

7 خواهدت روزی به بزم وصل خواندن لطف دوست جامیا گر هوشمندی گوش بر آواز باش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش

شاعر شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش چه کسی است ؟

شاعر شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش جامی می باشد.

شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش چیست ؟

قالب شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش غزل است

مضمون اصلی شعر نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.