ز ناز هرگزت از من اگر سئوالی از مشتاق اصفهانی غزل 83

1 ز ناز هرگزت از من اگر سئوالی نیست بدین خوشم که بدل از منت ملالی نیست

2 اگر بخاک نیفتم ز آشیان چکنم مراکه قوت پرواز هست و بالی نیست

3 مجو نشاط طبیعت ز محفلی کانجا میانه دو نگه گفتگوی حالی نیست

4 کی آن ز حال سیه‌بخت عشق آگاه است که تیره‌روز ز سودای خط و خالی نیست

5 مجو ز بلبل دستان سرای عشق نوا در آن ریاض که مرغ ضعیف نالی نیست

6 چه داند آنچه به پیرانه سرکشم از عشق کسیکه شیفته طفل خوردسالی نیست

7 زند بخرمن هستی گر آتشم چه عجب مزاج سرکش او را که اعتدالی نیست

8 ز وصل یار وگر فال میزنی مشتاق بگوبگو که ازین به خجسته فالی نیست