- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناوک مینداز ای صنم از غمزه بر من بیش ازین هر چند گیلی گردنی زو بین میفگن بیش ازین
2 قد در غمت نون کرده ام وز دیده جیحون کرده ام مفگن که نه خون کرده ام خون در دل من بیش ازین
3 پوشم به دامان در نهان هر شب سرشگ از پاسبان پوشیدن آخر چون توان دریا به دامن بیش ازین؟
4 از دوستی دل برده ای بس جان به غم آزرده ای بد دوستی گو کرده ای با هیچ دشمن بیش ازین
5 صبر مجیر از دست غم از سوزنت گشتست کم نتوان جدا کردن ز هم سندان به سوزن بیش ازین