- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوید لطف همی میرسد نهفته بگوشم چه مژده ها که همی میدهد زغیب سروشم
2 مجال نطق نمیداد دوش بانگ سروشم گمان انجمن این کز غمی ملول و خموشم
3 چرا خموش نباشم میان جمع که هر سو خیال اوست بچشمم حدیث اوست بگوشم
4 نبود اثر زمن و کوششم که داد زجودش مرا وجود کنون هم روا بود که نکوشم
5 هر آنچه دوست پسندد خلاف آن نپسندم اگر بر آتش سوزان نشاندم نخروشم
6 وجود من همه چشمیست بر وجود تو حیران زبیم مدعیان گو که دیده از تو بپوشم
7 عجب مدار بپوشم نشاط اگر غم عشقش تمام سوخته ام با هزار شعله نجوشم