ناوک غمزه می زند بر دل من از قاسم انوار غزل 542

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من

1 ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من صد پی اگر جفا کند، صدق و صفاست کار من

2 خسرو بی نظیر من، حاکم من، امیر من دلبر ناگزیر من، باغ من و بهار من

3 نور من و سرور من، حاضر من، حضور من مایه شکر و سور من، صبر من و قرار من

4 اول من، اخیر من، ناظر من، ظهیر من یار و مرید و پیر من، مونس و غمگسار من

5 ناصر من، نصیر من، ناظر بی نظیر من دلبر دستگیر من، از همه اختیار من

6 رافع من، رفیع من، سمع من و سمیع من جامع من، جمیع من، حاصل کار و بار من

7 عاشق من، حبیب من، طب من و طبیب من ناصب من، نصیب من، طالب انکسار من

8 جمله تو داده ای مرا: مرهم و محنت و شفا جان من و جهان من، مخفی و آشکار من

9 گم شده ام بدرد و غم در طلب تو عمرها هیچ نگفته ای که: کو قاسم دل فگار من؟

عکس نوشته
کامنت
comment