نسرین بری گلگون قبا، از از حزین لاهیجی غزل 851

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم سوخته

1 نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم سوخته سودای مشکین طرّه اش سود و زیانم سوخته

2 برگ سفر روی وطن، دیگر ندارم هیچ یک پرواز بالم ریخته، برق آشیانم سوخته

3 چون شمع سودای کسی، می سوزد آتش در سرم نام محبت برده ام، کام و زبانم سوخته

4 اشک دمادم از نظر، بارم، به خون ز آن غرقه ام دریای آتش در جگر دارم، از آنم سوخته

5 نقص عیار من حزین نبود اگر افغان کنم در بوتهٔ هجران او تاب و توانم سوخته

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر