-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم سوخته سودای مشکین طرّه اش سود و زیانم سوخته
2 برگ سفر روی وطن، دیگر ندارم هیچ یک پرواز بالم ریخته، برق آشیانم سوخته
3 چون شمع سودای کسی، می سوزد آتش در سرم نام محبت برده ام، کام و زبانم سوخته
4 اشک دمادم از نظر، بارم، به خون ز آن غرقه ام دریای آتش در جگر دارم، از آنم سوخته
5 نقص عیار من حزین نبود اگر افغان کنم در بوتهٔ هجران او تاب و توانم سوخته