1 باز نصرانی پلید خبیث قایل آمد به شرکت و تثلیث
2 سه گرفت او مدبر عالم حق تعالی و عیسی و مریم
3 قوم نسطور و قوم ملکائی وان یعقوب نحس، خودرائی
4 جمله اقنومها یگانه نهند مذهب و ملت سه گانه نهند
حقیقت- هستی حق- تبارک و تعالی- پیداتر از هستیها است، که او به خود پیداست، وپیدائی دیگر هستیها بدو است: اللّه نور السماوات و الارض. ,
حقیقت- دلیل هستی او به حقیقت جز او نیست، که هیچ گونه کثرت را به هستی او راه نیست،و دلیل را از هستی ناگزیر بود: اولم یکف بربک انه علی کل شییء شهید. ,
1 نبی چون آفتاب آمد ولی ماه مقابل گردد اندر «لی معالله»
2 نبوت در کمال خویش صافی است ولایت اندر او پیدا نه مخفی است
1 ز بعد او دگر رکن جهاد است که صاحب شرع اندر دین نهاد است
2 جهاد تو دو نوعست از ضرورت که باید کرد در معنی و صورت