- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای به کوی دوست گذر مشکبیز و غالیه سای
2 ز گرد ره چو بر آن خاک در زنی نفسی پس از اجازت دربان زمین ببوس و درآی
3 ببند دست به خدمت و گر مجال شود به عرض حال من بی زبان زبان بگشای
4 نمودمت تن چون موی خویش ضعف مرا به آن میان چو مو مو به موی بازنمای
5 چو در خرام نهد پای بر زمین برسان تضرع رخ زردم به خاک آن کف پای
6 ز ناله های منش یاد ده به بزم طرب چو مطربان خوش الحان شوند نغمه سرای
7 ز حال جامی اگر پرسدت بگو اینک نوشته نامه ای از آب چشم خون پالای
8 ز بس که کاست اگر خوانیش تواند ساخت درون نامه میان حروف خود را جای
9 پی دعای تو هر دم کشد بر رشته نظم جواهر سخن از بحر طبع گوهرزای