1 مرا نام اگر نیک و گر بد بود چو رفتم از آنم چه فخر و چه عار
2 کسی را سزد فخر و ار عار بود که ماند ز من در جهان یادگار
3 پس از من اگر هر چه باشد رواست چو من دامن افشانده ام زین غبار
1 صبا بهر شکن از زلف او که تاب دهد شکست عنبر سارا و مشک ناب دهد
2 نگار من چو بعزم صبوح برخیزد زمانه چهره بمهر سپهر تاب دهد
1 گاه آن آمد که عالم جمله باغستان شود صحن بستان از خوشی چون روضه رضوان شود
2 نرگس رعنا زمستی سر نهد بر پای سرو غنچه را لب از خواص زعفران خندان شود
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست