-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نقاره سحری قصه ای نهان دارد ولی بخود نه حکایت،نه داستان دارد
2 ولی چو چوبک عشقش رسید یعنی «قل » بغلغل آید و صد شور و صد فغان دارد
3 بهر اصول که گیرد نقاره از مضراب اصول را بهمان وصف بر زبان دارد
4 سخن ز مردم جاهل نگاه دار ولیک بگو بگوش محقق،که جای آن دارد
5 بغیر عشق،که سرمایه سعادت تست بهرچه فخر کنی،فخر رازیان دارد
6 بکوی عشق و مودت هزار جان بجویست میا به کوچه ما،هرکه فکر جان دارد
7 دلم رسید بعشقت بدولت جاوید ز عشق تا به ابد شکر جاودان دارد
8 یقین که عین حیاتست و نور اعیانست که چشم باطن او سرمه عیان دارد
9 بقاسمی نظری کن ز روی لطف و کرم که در هوای تو رویی بر آستان دارد