1 ناگه خروس روزی در باغ جست در زیر شاخ گل شد و ساکن نشست
2 آن برگ گل که دارد بر سر بکند اندر دو ساق پایش دو خار جست
3 آن از پی جمالی بر سر بداشت و آن از پی سلاحی برپای بست
1 از پس من غمست و پیش غم است ز بر من نمست و زیر نم است
2 این دل بسته خسته درد است وین تن خسته بسته الم است
1 دل از دولت همیشه شاد بادت که ما شادیم تا بینیم شادت
2 تو آنی کز خرد چیزی نماندست درین گیتی که آن ایزد ندادت
1 ای خداوند رحمت ایزد بر تو و دولت جوان تو باد
2 بر همه کارها و نهمت ها چرخ گردنده در ضمان تو باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به