1 عارفا لعل لبش می میدهد هشیار باش چشم مستش رهزن خواب است هان! بیدار باش
2 گر به دین عشق او منکر عقل است و دین، از عقل و دین بیزار مباش
3 عیسی لطفش دوا میبخشد و جان میدهد گر تو داری این هوس گه مرده گه بیمار باش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در خرابات مرا دوش به دوش آوردند بیخودم بر در آن باده فروش آوردند
2 شهسواری که نیامد به همه کون فرود بر در خانه خمار فروش آوردند
1 نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
2 روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
1 قبله ما نیست، جز محراب ابروی شما دولت ما نیست، الا در سر کوی شما
2 روز محشر، در جواب پرسش سودای کفر هیچ دست آویز ما را نیست، جز موی شما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **