- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی خمارآلوده ام، از گردش پیمانهٔ چشمی
2 شراب شوق هر کس جلوه در پیمانه ای دارد که مجنون محو لیلی بود و من دیوانهٔ چشمی
3 چه کیفیّت بود در ساغر، این چشم سخن گو را؟ به خواب بیخودی، دل رفته از افسانهٔ چشمی
4 نگاه گرم ترسا زاده ای سرگشته ام دارد که می آید سیه مستانه، از میخانه چشمی
5 حزین ، نبود چو من مستی، خرابات محبّت را پیاپی می زنم پیمانه، از میخانهٔ چشمی