- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کارم به جان رسید و به جانان نمیرسم دردم ز حد گذشت و به درمان نمیرسم
2 ایمان و کفر نیست مرا در غمش که من در کار او به کفر و به ایمان نمیرسم
3 راهیست بیکرانه غم عشقش و مرا چون پای صبر نیست به پایان نمیرسم
4 یاریست بس عزیز به ما زان نمیرسد صیدیست بس شگرف بدو زان نمیرسم
5 گوید به ما ز حرمت ماکم همی رسی حرمت بهانهایست ز حرمان نمیرسم
6 سلطان عشق او چو دلم را اسیر کرد معذورم ار به خدمت سلطان نمیرسم