- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشان وحشی من در دل بی کینه پیدا شد پی غارتگرم، در خانهٔ آیینه پیدا شد
2 نهان درموج خود شد بحر و سر زد از حباب من گهر در آب خود گم گشت و در گنجینه پیدا شد
3 برون از خود سراغ لیلی خود داشتم، غافل به صحرا داده بودم دل ز کف، در سینه پیدا شد
4 نمد، پاس صفای جوهر آیینه می دارد جمال فقر ما، در خرقهٔ پشمینه پیدا شد
5 بنا دیروز شد میخانه و امروز از مستی سر هر خم گشودم، بادهٔ دیرینه پیدا شد
6 پس از عمری که شد با دختر رز عشرتم روزی ندانم از کجا دیگر، شب آدینه پیدا شد؟
7 حزین ، از نعل وارون دل خود حیرتی دارم به فکر خرمی رفتم، غم دیرینه پیدا شد