- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد دل پر درد مرا نوبت درمان آمد
2 این چه ماهیست که کاشانهٔ ما روشن کرد وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد
3 بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد مدعی رفت و مرا کار به سامان آمد
4 می بیارید که ایام طرب روی نمود گل بریزید که آن سرو خرامان آمد
5 از سر لطف ببخشود بر احوال عبید مگرش رحم بدین دیدهٔ گریان آمد