- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اشکم از دیده چو بی آن رخ گلگون بچکد لاله ها بردمد از خاک وز آن خون بچکد
2 جز گیاه غم و اندیشه لیلی ندمد دانه اشک که از دیده مجنون بچکد
3 دارم از اشک جگرگون جگری غرقه به خون خواه ماند به درون خواه ز بیرون بچکد
4 در درون مایه غم گردد اگر خانه کند وز برون سبزه اندوه دمد چون بچکد
5 چون شود گرم ز رخسار تو هنگامه حسن خوی خجلت ز جبین مه گردون بچکد
6 به خیال در دندان تو گریم چه عجب که ز نوک مژه ام لؤلؤ مکنون بچکد
7 خونبها چیست چو آن غمزه کشد جامی را قطره می که تو را از لب میگون بچکد