1 یارب دلم از بتان سرکش برهان وز خط خوش و عارض مهوش برهان
2 یعنی که جمال خویش بیرون ز همه بنمای و مرا ازین کشاکش برهان
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو
2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات