- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز سوزنامهٔ من سوخت بال و پر کبوتر را چو قمری آتش من ساخت خاکستر کبوتر را
2 چو دریایی که باشد موجزن، از شوق کوی او به تن بال پریدن می شود هر پر کبوتر را
3 زشوق نامه ام بر خاک بیتابی تپیدنها زبال و پر مرقع می کند در بر کبوتر را
4 چنان خوناب حسرت می چکد دایم زمکتوبم که هر پرگشته چون مژگان عاشق تر کبوتر را
5 زشرح زهر غم جویا عجب نبود زمکتوبم که سازد همچو طوطی سبز پا تا سر کبوتر را