-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانم، از جانان حکایت میکند عندلیب از گل روایت میکند
2 بینوا، افتاده از گلشن جدا «از جداییها شکایت میکند»
3 خسروی از بخت برخوردار باد کاو رعیت را رعایت میکند
4 میکشد هجرم، ولی گر قاصدی از حما آید، حمایت میکند
5 آنکه میرنجد ز من، گاهی که غیر پیش او از من سعایت میکند
6 عاقبت دردی کزو در دل مراست در دل او هم سرایت میکند
7 از تغافل کشتن آذر خطاست خندهای او را کفایت میکند