1 جان و دل من فدای جانان بادا در حسن رخش دو دیده حیران بادا
2 تا سر بودم همیشه اندر سرمن سودای سر زلف پریشان بادا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ساقی بده می که بود مستیش فنا تا وارهاندم ز خمار منی و ما
2 زان باده که چون که بنوشیم جرعه فارغ کند ز غصه دنیا و دین مرا
1 ای ماه برون آمده از مشرق بطحا تابان ز رخت شعشعه نور تجلی
2 خورشید جهانی ز تو روشن همه عالم انوار الهی ز جبین تو هویدا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **