سرودم را بجرگ بلبلان از مشتاق اصفهانی غزل 171

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

سرودم را بجرگ بلبلان رنگ دگر باشد

1 سرودم را بجرگ بلبلان رنگ دگر باشد که من مرغ دگر آهنگم آهنگ دگر باشد

2 ز یمن فقر خاکستر نشینی نشکند شانم که من شاه دگر اورنگم اورنگ دگر باشد

3 مجو پایان درین وادی که هر فرسنگ را کانجا بانجام آوری آغاز فرسنگ دگر باشد

4 درین بستان‌سرا هر تنگدل را غنچه‌سان دیدم بتنگی چون دل من کی دل تنگ دگر باشد

5 بود در کف قضا را آن فلاخن چرخ سرگردان که در دنبال هر سنگش روان سنگ دگر باشد

6 نگردد تا قیامت عرصه عشق از جدل خالی درین میدان زپی هر جنگرا جنگ دگر باشد

7 مشو غافل ز مکر چشم جادویش که این پرفن برنگ دیگرش هر لحظه نیرنگ دگر باشد

8 بخون آغشته می‌آید ز دل اشگم عجب نبود گرش این گوهر آب دیگر و رنگ دگر باشد

9 دلم در سینه مشتاق از کدورتهای پی‌درپی بود آئینه‌ای کش هر نفس زنگ دگر باشد

عکس نوشته
کامنت
comment