- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم از سوز فنا با قد خم یاد آمد شمع در گریه شد و چنگ بفریاد آمد
2 با همه سنگدلی رحم کنی گر دانی کز غم هجر توام دوش چه بیداد آمد
3 رسم تاراج خرابی چو بدید ابر بهار گریه اش ناله کنان بر گل و شمشاد آمد
4 از خزان ریخت جوانان چمن سرو مگر کز چنان تفرقه از راستی آزاد آمد
5 اجل از هجر تو میخواست که قتل آموزد از پی کسب هنر جانب ارشاد آمد
6 دوش رفتم به خرابات و به جامی شد دفع آنچه از دور زمان بر دل ناشاد آمد
7 فانیا قطع بیابان خودی دشوار است مگر آنکس که به توفیق خداداد آمد