- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم آن گلچهره در آغوش بود حبذا وقتی که ما را دوش بود
2 لب به لب، رخسار بر رخسار بد رو به رو، آغوش بر آغوش بود
3 هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت آنچه غیر از دوست بد، فرموش بود
4 از می لعل لبش تا صبحدم بانگ «هایاهای و نوشانوش» بود
5 از نشاط جرعه پیمان ما عقل و جان سرمست و دل مدهوش بود
6 از خروش ما فلک بد در خروش تا خروس صبحدم خاموش بود
7 زهره و خورشید را از رشک ما بر فلم خون جگر بر جوش بود
8 صبح ناگه از سر ما برگرفت پرده پب را که آن سرپوش بود
9 عزم رفتن کرد حالی دلبرم آن هم از بد گفتن بد گوش بود
10 ریخت سلمان در پیش، از دیدگان گوهری کز لطف او، در گوش بود