1 دوشم چو شب از بنفشه رویی ننمود در هجر توام دیده چو نرگس نغنود
2 از دیده و دست جیب پیراهن بود چون لاله همی دریده و خون آلود
1 تا توانی مکش ز مردی دست که به سستی کسی ز مرگ نجست
2 ماهی ار شست نگسلد در آب بسته او را به خشکی آرد شست
1 ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
2 کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان خبری هست ز شوال به نزدیک شما
1 دلم از نیستی چو ترسا نیست تنم از عافیت هراسانیست
2 در دل از تف سینه صاعقه ایست بر تن از آب دیده طوفانیست